. . .
باید دوباره میآمد
ترکیب ناگوار گوارای یاس و عطش
با خواستن
نتوانستن
گریختن
نخواستن
بازگشتن
باز
گشتن
گشتن
جُستن
ایستادن
یافتن میشد
باید جنون دوباره میآمد
در هر قدم
رسیدن رفتن ماندن میشد
با هر نفس
تپیدن میشد
افتادن
برخاستن
خواستن خواستن
باز خواستن
باز خواستن
باز
خواستن
توانستن میشد
باید جنون دوباره آبستن میشد باریدن میشد زادن میشد
روییدنش
رهانیدن تهراسیدن میشد
در رُستنش شکفتن میشد گفتن میشد
صدا
شنیدن
نگاه
دیدن
عبور
ماندن میشد
در ماندنش پریدن میشد
بودن میشد
در بودنش دوباره من میشد او میشد من میشد
زن میشد
جان میشد
تن میشد
هستن میشد
. . .
. .
.